فرهنگ نقد و ارزیابی در ایران

آنچه در نوشتن این مطلب مرا مصمم کرد خواندن نقدی بر یکی از کتابهای انتشار شده بود.بدون در نظر گرفتن عنوان کتاب و نویسنده آن ،لحن شخصی بود که بر آن نقد کرده بود

مقوله نقد در هر زمینه ای میتواند خالق  اثر را هم به تکامل سوق دهد هم به نابودی بکشاند راه رفتن بر لبه این تیغ برنده که نقد نام گرفته است توانایی و دانشی میخواهد که در همه وجود ندارد
متاسفانه در جامعه ما این روزها بازار نقد رایج و داغ است تا حدی که افراد بدون داشتن اطلاعات و تخصص به خود اجازه میدهند تا به هر مطلبی اعتراض نمایند حال آنکه این بحث احتیاج به دانش و فهم و درک بالا دارد
آنچه این روزها در مقالات نقادانه زیاد به ان برمیخوریم نقد مغرضانه است که نه تنها سازنده  نیست بلکه بر روان جامعه اثر منفی میگذارد تا کی میخواهیم بغض و حسد خود را در قالب حرف و نقد بیان کنیم
شما جماعت نویسنده نقد آیا نمی توانید بدون غرض ورزی با بیان زیبا و کلام دلنشین معایب را گوشزد نمایید آیا به این نتیجه نرسیده اید که این راهی که در پیش گرفته اید به نیستی فرهنگ می انجامد
 بگفته ارد بزرگ نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست
 منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نوع نظر شخص و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقادی بپردازد و نقد خود را از هر نوع شایبه ی غرض دور نگه دارد که لازمه ی این کار هم آن است که ابتدا آثاری که در خصوص مورد نقد در نزد اکثر مردم به عنوان اصلی و خالص و قابل قبول شناخته شده اند را بکار گیرد.
 کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیدها مبتنی باشد.
پیش از این که منتقد به نقد داده های مطرح بپردازد، باید به معیارهایی که در بر گیرندهء فرهنگ نقد است توجه داشته باشد. این معیار ها، مشمول این روش ها است:

  پرهیز از حُب و بُغض و یکسو نگری.

  جلوگیری از قطعی انگاری در هنگام بررسی.

  بررسی همه جانبه و مبتنی بر ویژه گی های مثبت و منفی اثر.

  برهم زدن هنجارهای متعارف و سنتی در حین ارزیابی و ارزشیابی و هنجارشکنی های آگاهانه.

  نقد وفتی میتواند سازنده باشد که نتیجه مثبتی در پی داشته باشد به قول اندیشمند معاصر ارد بزرگ
ارزیابی و پژوهش ما بر کار دیگران دو درس در پی دارد : نخست اینکه با دانش او آشنا می شویم و دوم آنکه ما راه های تازه و درست را به او هدیه خواهیم نمود




جدی ترین مشکلی که در زمینهء نقد و نقادی درایران وجود دارد، ناشی از تعریف یکجانبهء نقد (یعنی نقد به معنی انتقاد صرف) است؛ زیرا به دلیل عدم درک از مفهوم "نقد"، بسیاری  درجامعهء ما به مسألهء بیان "انتقاد صرف" در حوزهء نقد می پردازند و ارزش ها را همسان با کاستی ها، در فرایند نقد و نقادی مطرح نمی سازند. پس از همین جاست که منتقد بدون توجه به جنبه های معیاری نقد، فقط به برداشت یکسویه از اثر و موضوع مورد نقد می پردازد. با توجه به همین کاستی در قرائت یک جانبه از مفهوم نقد است که از سال ها به این سو، نقد با روش های معیاری و به دور از "غرض های فردی" در کشور ما شکل نگرفته است.

پس برای شکل گیری نقد معیاری و هنجارمند، نخست از همه، باید فرهنگ نقد پذیری را ایجاد کرد و سپس به نقد معیاری در حوزهء مربوط پرداخت.



ماخذ http://www.dilmaaj.blogfa.com/post-59.aspx











نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

*آدمی*

سایت داستان های کوتاه : حکایتی از ناصر خسرو

تارنگار خسرو گلسرخی - پاردوکس ارد بزرگ و خسرو گلسرخی